رسانه بهمن، گروه ورزشی – سینا حسینی؛ خبرنگار ورزشی: روزگاری دلالی در فوتبال ایران به روابط پیدا و پنهان برخی واسطه ها با مدیران چند باشگاه لیگ برتری خلاصه می شد، اما وقتی پای پول های هنگفت و بی حساب و کتاب به فوتبال ایران باز شد، تعداد دلال ها به شکل بی رویه ای افزایش یافت تا جایی که دیگر نیاز به داشتن مدرک بین المللی از سوی فیفا برای فعالیت در بازار و نقل و انتقالات نبود، بلکه کافی بود یک نفر به حلقه نخست چرخه دلالی وصل باشد آن وقت به قول معروف نانش غرق در روغن بود!
واسطه هایی که با سبزی فروشی در سبزه میدان تهران مقابل دهنه بازار کسب و کار خود را آغاز کرده بودند، حالا سوار بر ماشین های شیشه دودی شاسی بلند با چند آدم کت و شلواری، دفتر و دستکی برای خود راه انداخته اند که واقعا در لحظه اول فکر می کنید با زبده ترین تیم پزشکی یا مهندسی جهان رو به رو هستید اما وقتی دهان باز می کنند تازه متوجه میشوید اساتید، دلال بازیکن هستند!
اما جالب است بدانید مدیران باشگاه های لیگ برتر چنان مقابل این جماعت منفعلانه رفتار می کنند که آنها می تواند هر شرط و پیش شرطی برای شروع یک مذاکره بگذارند تا به اطلاح معامله را جوش بدهند. سو مدیریتی که در فوتبال ایران برای هر علاقمندی مایه تاسف شده، برای این جماعت کاسب مسلک بهترین اتفاق ممکن است چون می توانند از این بی کفایتی، میلیون ها تومان و در برخی اوقات میلیاردی به جیب بزنند چون یک یک آنها به معنای واقعی کلمه، فولکس قورباغه ای را رنگ می کنند و به جای مرسدس بنز به شما غالب می کنند!
*بیچاره هوادار
البته این بخشی از هنر آنهاست، بخش عمده ای از این پروژه توسط هواداران بی خبر از همه جا به اجرا در می آید، به گونه ای که واسطه های دانه درشت در حوزه نقل و انتقالات با رصد فضای مجازی، برخی پیج ها و کانال های خبری فیک نیوز با نام های جعلی را با پرداخت پولی ناچیز خریداری می کنند و از این روش به هواداران خط می دهند که فلان مدیر برای مذاکره با فلان ستاره وارد عمل شده است. در ادامه پس از ارائه یک خبر امیدوارکننده از این طریق سناریوی اصلی را کلید می زنند و مقاصد شوم خود در جهت بالا بردن رقم قرارداد توسط فشار هواداران را آغاز می کنند و هوادار بی خبر از همه جا می شود ملعبه دست دلال های پشت پرده تا تارگت مدنظر دلال ها محقق شود، آن گاه به چشم بر هم زدنی دنیا گلستان می شود و مدیر مذکور زیر پوشش تعریف و تمجید این طیف قرار می گیرد در غیر این صورت اگر نتیجه مورد علاقه حاصل نشود دقیقا عکس این اتفاق رخ می دهد تا مدیر مذکور زیر سنگین ترین حملات بمباران شود و موقعیتش متزلزل.
جالب است که تمام این اتفاق مثل روز برای تصمیم سازان فوتبال عیان شده و همه از این رفتارها خبردارند اما نهادهای نظارتی در حوزه فوتبال و مدیران وزارت ورزش مانند تماشاگران سالخورده روی سکوهای خشک سیمانی به این اتفاقات زل زدند تا نقش یک تماشاچی خنثی و کم خطر را ایفا کنند.
و این داستان غم انگیز فوتبال باشگاهی ایران در سال های اخیر است که همچنان هم ادامه دارد تا جایی که فوتبال ایران را تبدیل به بهشت دلالها کرده است. هرچند این جماعت فقط به دنیال رسانه ها نیستن و بعضا مشاهده شده که مدیر و مربی را هم با خود همراه می کنند چرا که هنوز صحبت های سرپرست فلان باشگاه تهرانی و پرهوادار و انگ هایی که به سرمربی تیمشان زده بود در اذهان عمومی باقی مانده و خیلی کمرنگ نشده است.
امروز هم قصه پیوستن یک ستاره لیگ برتری در دوران فقر فوتبال داخلی و بی ستارگی آن به یکی از دو تیم سرخابی دقیقا نقل همین ماجرای دلالی هست که شرح آن داده شد ولی دریغ از یک سر سوزن توجه یا ورود نهادهای ذیربط نظارتی و بازرسی! به نظر می رسد تا دنیا دنیاست این قصه در فوتبال ایران ادامه داشته و همیشه قرار است در روی همین پاشنه بچرخد.
|انتهای پیام|